فرهنگ به مثابه هوا

 

فرهنگ به مثابه هوا  

فرهنگ به مثابه هوا برای جان است . آن ساختاری که برای هوا یا وسیع تر از آن محیط زیست در نظر می گیریم باید برای فرهنگ هم مدنظر قرار گیرد. سازمانی مثل هواشناسی.

همه ی تغییرات در عرصه آب و هوا توسط کارشناسان رصد می شود و ریز ترین تغییرات و شکل گیری پدیده ها و سامانه های آب و هوایی در داخل و خارج کشور مانیتورینگ می شود و با تحلیل و پردازش و پیش بینی، تدابیر لازم اخذ و اطلاع رسانی مناسب در سطوح متناسب به دستگاه های متولی و مردم برای ایجاد آمادگی انجام می شود.
جای چنین رصدخانه ای برای اتمسفر فرهنگی خالی است! برای فلان بارش سنگین یا طوفان برای استان خاصی که در معرض خطر است خبر و هشدار اعلام می شود و برای پیشگیری از صدمات احتمالی راهکارهایی ارائه می شود، اما درحوزه فرهنگ به عنوان مثال اگر یک محصول هنری یا فضای فرهنگی یا شبکه و رسانه جدید، وارد کشور شود اغلب پس از مدتی که رو به فراگیری گذاشت؛ صرفا اعلام می شود فلان موضوع ممنوع است! حال آن که صرف ممنوعیت یا ایجاد محدودیت، مانع از انتشار یا مراجعه به آن محصول یا پدیده مدرن نخواهد شد و جلوی اثرات آن را نخواهد گرفت، منظور بی قیدی و رهاسازی نسبت به محصولات مدرن نیست بلکه تاکید بر این است که ممنوعیت جای آگاهی رسانی و واکسیناسیون فرهنگی را نمی گیرد.

واکسیناسیون فرهنگی

ما از جمله کشورهائی هستیم که درصد بالای مراجعه به سایت های پرنوگرافی را داریم باید توجه داشت که این مسئله خطرش کمتر از آمدن سیل در فلان شهر نیست. چه کسی باید اینها را رصد کند؟ وقتی رسانه ای اعلام می کند: 4% دانش آموزان تجربه کشیدن شیشه را دارند یعنی کسی نبوده این وضعیت را رصد کند و به دانش آموزان، شیشه و اثرات سوء مصرف آن را شرح دهد و به صورت محسوس و ملموس و اثرگذار و به روش تصویری و مستند به نمایش بگذارد و با کمک خانواده ها روند واکسیناسیون فرهنگی را در پیش گیرد.

همانطور که برای سلامت جسم یک کودک و نوجوان و در مواردی برای بزرگسالان برنامه مشخصی برای واکسیناسیون وجود دارد و با توجه به پیوست های اطلاع رسانی، مورد پذیرش و اقبال عموم هم قرار می گیرد آیا سلامت روح و روان و قلب و ذهن نسل جدید واجد چنین اهمیت و حساسیتی نیست؟


 






آخرین مطالب وبلاگ



ویرایش قالب توسط قافله شهداء